خلاصه:مهراد و مهیار دوتا برادر که سال های سال یتیم بودن تا این که آنا و احمد یه زوج که باردار نمیشدن و آرزوشون یه دو قلو بوده مهراد و مهیار رو قبول میکنن . مهراد شیطونی نمیکنه ، ریسک نمیکنه ، مثبت میزنه ، کار منفی نمیکنه ، دنبال دخترا نمیره ، اما عینک احمقی هم نمیزنه ، مغروره و حرف حرف خودشه . ولی مهریار شوخه ، بیش از چندتا دوست دختر داشته ، با دخترا ارتباطش عالیه ، خونگرمه و منفی ، هیچوقت تو زندگیش نشده یه نمره ی درست و حسابی بیاره کلا شاده .
مهراد برای تحصیل میره آلمان .. میخواد دکتر بشه . مهیار مهندس عمران قصه ی ما به زور لیسانسش رو گرفت . مهراد وقتی بر میگرده نمیخواد تو شلوغی ها باشه پس میره ویلاش تو شمال … اما اون شب . اون شب این آقا دیگه محتاط نمیشه … دیگه مثبت نمیزنه … بلاخره یه کار خلاف میکنه . بلاخره کاری رو که هیچوقت نمیخواست رو انجام میده . هیوا زندگیش رو وقف پیدا کردن برادر گم شده اش کرد … اما پیداش نکرد . هیوا دختر خوشگلی نیست و هیچوقت هم نمیشه . اما یک شب وقتی داشت میرفت خونه ی تنهایی هاش … یه مرد مست می اُفته روش . اون موقع بود که زندگی هیوا عوض میشه . ولی موضوع به این راحتی ها نیست … هیوا هیچوقت نمیخواست قاطی ماجرا های بد بشه … هیچوقت . ولی این داستان هیچوقت ها رو همیشگی میکنه … بلاخره این داستان داستانِ برد و باخته . ولی سوال اصلی اینه … برنده کیه ؟ بازنده کیه ؟ مهراد ؟ مهیار ؟ یا هیوا ؟
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان گمشده و آدرس dar-aghosh-bad.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.